تعداد هنرمندان و نویسندگانی که در «تهرانسر» سکونت دارند، کم نیستند.

كرونا لابه لاي كلمات

همشهری آنلاین_مهدی اسماعیل‌پور:  افرادی که چراغ ادب و فرهنگ و هنر را در محله روشن و فروزان نگه داشته‌اند. یکی از این چهره‌ها «بهناز صفری»، نویسنده و روزنامه‌نگار محله «یاس» است که علاوه بر آثاری که منتشر کرده یا در دست انتشار دارد، در راه‌اندازی «کافه کتاب» داخل سرای محله یاس، نقش اصلی و پررنگی داشته است تا به قول خودش، مردم محله و ساکنان منطقه ۲۱ بیش از پیش با هنرمندان و مفاخر فرهنگی و هنری محله‌شان آشنا شوند.

صفری تاکنون ۶ کتاب نوشته و تألیف کرده است. رمانی هم از او به‌زودی منتشر خواهد شدکه از بقیه خاص‌تر است. چون رمانی علمی و عاشقانه درباره «کرونا» است و به احتمال نخستین یا از نخستین رمان‌هایی است که درباره «کوویدـ ۱۹» و شرایط این روزهای جامعه نوشته شده است.

راه‌اندازی کافه کتاب و فعالیت آن در فضای مجازی و آثار بهناز صفری به‌ویژه رمان‌اش درباره کرونا، فرصت و بهانه خوبی بود تا با این هنرمند و نویسنده محلی که در نقاشی هم دستی بر آتش دارد، گفت‌وگو کنیم و بیشتر آشنا شویم.

  • خانواده ادبی صفری 

علاقه صفری به کتاب و نویسندگی سبب شده تا او یک خانواده کاملاً ادبی داشته باشد و فرزندانش هم راه مادر را ادامه دهند: «من بچه‌محله «تهرانپارس» هستم و تا سال ۱۳۸۸ در آن محله زندگی می‌کردم، اما پس از ازدواج و از این سال به بعد همراه همسرم به تهرانسر آمدیم.

جا دارد از همسرم به سبب همه حمایت‌ها و تشویق‌هایش تقدیر و تشکر کنم و اگر همراهی و کمک‌های او نبود، نمی‌توانستم در کارم موفق باشم. خوشبختانه همسرم نیز به داستان و ادبیات علاقه‌مند شده و با وجود مشغله کاری، کتاب‌های صوتی گوش می‌دهد. هم‌چنین، دختر و پسرم علاقه و استعداد زیادی در این کار دارند.

دخترم در ۱۰ سالگی نخستین کتابش را نوشته و قرار است چاپ شود و پسر ۴ ساله من هم به «حافظ خوانی» و حفظ کردن اشعار «حافظ» علاقه زیادی دارد. خوشبختانه مطالعه در خانواده ما تبدیل به عادت شده است و همیشه یک ساعت پیش از خواب، همگی مطالعه می‌کنیم یا دور هم کتاب صوتی گوش می‌دهیم. با وجود اینکه خانه‌دار و مادر ۲ فرزند هستم اما توانستم در کنار وظایف همسری و مادری به کار و علاقه‌ام یعنی نوشتن و مطالعه کردن ادامه دهم. از خوابیدن اضافه زده‌ام و ۷ صبح که همسرم سرکار می‌رود، بلند می‌شوم و کارهایم را انجام می‌دهم.

فکر می‌کنم اگر از چیزهایی مانند بودن در فضای مجازی، تلفنی صحبت کردن طولانی و این قبیل کارها بزنیم به اندازه کافی وقت برای مطالعه و نوشتن در طول شبانه‌روز پیدا می‌شود.» 

  • مردی که نصیحت می‌فروخت 

خانم نویسنده ۴ کتاب دیگر هم در نوبت انتشار دارد که نخستین آنها کمتر از یک ماه دیگر منتشر خواهد شد: «یکی از آنها رمان «کافه خیال» که ۱۱۰۰ صفحه است. رمان دیگرم «قرنطینه» نام دارد تا آنجا که می‌دانم نخستین رمانی است که درباره کرونا نوشته شده است.

این رمان ۳ جلدی که نوشتن جلد اول و دوم آن را به پایان رسانده‌ام و به‌زودی نوشتن جلد سومش را آغاز خواهم کرد، داستانی علمی و عاشقانه از یک گروه پزشکی در دوران همه‌گیری ویروس کرونا است. جلد نخست این رمان، حدود ۹۰۰ صفحه است. برای نوشتن این کتاب کلی کار تحقیقاتی انجام دادم و با یک گروه پزشکی هم مصاحبه کردم. از اول فروردین‌ماه آغاز کردم و تا اواخر مردادماه طول کشید. روزی ۸ تا ۱۰ ساعت برای تحقیق و نوشتن این رمان وقت می‌گذاشتم. کتاب دیگری که همین روزها منتشر خواهد شد «مردی که نصیحت می‌فروخت» نام دارد.

درباره این کتاب هم باید بگویم که پدر و مادرم همیشه مشوق و راهنمایم بودند و من را به نوشتن و خواندن ترغیب می‌کردند. پدرم همیشه برایمان داستان‌های زیبای قدیمی تعریف می‌کرد که روایت‌هایش بسیار جالب و دقیق بود. داستان کتاب مردی که نصیحت می‌فروخت، شامل ۳ داستان کوتاه برای رده سنی نوجوانان است که داستان‌های پدرم را روایت می‌کند. کتاب بعدی که آن‌هم کمتر از یک‌ماه دیگر منتشر می‌شود، «همای سعادت» نام دارد و به همراه چند نویسنده دیگر تألیف شده و به کلمات قصار اختصاص دارد.»

  • از کودکی می‌نوشتم

بهناز صفری، متولد سال ۱۳۶۰ است و نخستین کتابش را که یک رمان عاشقانه است بسیار زود و در سنین نوجوانی نوشت. او درباره علاقه و استعدادش در نویسندگی به همشهری محله می‌گوید: «از همان دوران کودکی ۸‌ـ ۷ سالگی، استعداد و علاقه زیادی به قصه گفتن و داستان‌سرایی داشتم. برای خواهر و برادرم فی البداهه داستان‌هایی می‌ساختم و تعریف می‌کردم.

در واقع، نویسندگی و شاعری یک توانایی ذاتی و درونی بود و بیشتر جنبه سرگرمی برایم داشت که خواندن کتاب و مطالعه و نیز حضور در مطبوعات کمک کرد تا در این زمینه با تجربه‌تر و پخته‌تر شوم. در ۱۴‌ـ ۱۵ سالگی، نخستین رمانم را با عنوان «چشم انتظاران عاشق» نوشتم که این رمان ۵۰۰ صفحه‌ای چند سال بعد، یعنی اواخر سال ۱۳۷۹ چاپ و منتشر شد.

علاوه بر داستان در شعر هم استعداد خوبی دارم. در دوره دبیرستان، معلم ما متوجه استعدادم در این زمینه شد و من را به یک کلاس آموزش شعر معرفی کرد و نخستین استادم در این زمینه، مرحوم «منصوره خیری» بود. دومین کتاب من هم مجموعه شعرهایم با عنوان «باران عشق» بود که بیش از ۱۰۰ صفحه است. سال ۱۳۷۹ وارد دانشگاه شدم و از سال ۱۳۸۰ کار در مطبوعات را با خبرگزاری «ایسنا» آغاز کردم و پس از آن در «همشهری محله» منطقه ۴ مشغول به کار شدم. هنوز با مطبوعات همکاری دارم اما با توجه به اینکه تمرکزم روی نویسندگی است مقداری این همکاری کمتر شده است.»

  • خانم نویسنده در خدمت محله 

بهناز صفری در زمینه فرهنگی و هنری برای مردم محله هم کارها و خدمات خوبی انجام داده است. از برگزاری کلاس آموزش نقاشی تا راه‌اندازی کافه کتاب که امیدوار است در آینده بتواند دایره فعالیت‌های آن را گسترش دهد: «علاوه بر نویسندگی، چندسالی نقاشی با رنگ روغن انجام می‌دادم که مدتی یک دوره کلاس آموزشی در سرای محله برگزار کردم.

در کنار این کار در چند انجمن ادبی از جمله انجمن ادبی «بهاران» حضور دارم که از زمان شیوع کرونا برنامه‌ها و کلاس‌ها به شکل مجازی برگزار می‌شود. مدتی قبل به مدیر محله پیشنهاد دادم تا در داخل سرای محله کافه کتاب داشته باشیم که ایشان هم استقبال کردند.

هدف از این کار ابتدا ترویج کتابخوانی و فرهنگ و هنر است. هدف دیگر این است که به پاتوقی برای هنرمندان و نویسندگان محله و منطقه تبدیل شود و هم مردم با آنها وآثارشان آشنا شوند و هم فضایی برای عرضه و فروش کارهای این عزیزان بدون واسطه فراهم شود که امیدواریم پس از پشت سر گذاشتن دوران کرونا بتوانیم کارها و برنامه‌های این مرکز را گسترش دهیم و بیشتر در خدمت هنرمندان و شهروندان هم‌محله‌ای باشیم.»

کد خبر 559092

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار زیر پوست شهر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha